نبودهای همیشگی

یکی بود یکی نبود


اونی که بود تنها بود

اونی که نبود چیزی نبود چون نبود

اونی که بود به تغییر معتقد بود

اونی که نبود معتقد نبود چون نبود

اونی که بود به عشق ایمان داشت

اونی که نبود کلا نبود

اونی که بود دیگه از بودن خسته بود

اونی که نبود دیگه چیزی نبود چون نبود


کلا وضعیت اونی که بود و اونی که نبود پیرامون تمام مسائل به همین منوال بود

اما گاهی زمان هایی بود که اونی که بود گرفتار یک حس عجیب بود

با وجود تمام بودن هایی که که تو وجودش بودند 

با اینکه همیشه اون اونی که بود بود که بود

اما حس می کرد بودنش مال خودش نبود

نمی دونست چی به سربودنش اومده بود

اون هنوز هم گرفتار عذاب بودن بود

اما انگار بودنش مال اونی بود که نبود

سایه اونی که نبود همه جای بودنش رو گرفته بود

اونی که نبود صاحب آرزوهاش بود

صاحب تلاش هاش بود

صاحب اعتقاداتش بود

صاحب سرنوشتش بود

حتی صاحب چیزهایی بود که اصلا نبودند!

اونی که نبود هنوز هم نبود

اما نه به این معنا که اونی که بود کاملا بود


خلاصه اینجوری بود که یکی بود اون یکی هم بود

یا یکی نبود این یکی هم نبود


بودن و نبودن گاهی خیلی پیچیده بود

اما دردناک ترین قسمتش این بود

که با وجود تمام چیزهایی که بود

این بودن هیچ وقت هیچ وقت

حق اونی که نبود نبود


نظرات 17 + ارسال نظر
پرشکوه چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ب.ظ http://parshkooh.persianblog.ir/

بودن یا نبودن مسئله این است.

ولی نبودنه بیشتر مسئله سازه!

کچلک چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:12 ب.ظ

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایهء هیچیم

من سایه هیچ نیستم
فقط مجبورم که مثل سایه هیچ باشم
می فهمی که فرقشو...

محمدرضا چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://www.hazion.blogfa.com

خدا خیرت بده مغرم سوراخ شد فکم خسته شد
خسته نباشیم[گل][گل][گل][گل]

چرا خسته نباشیم؟
چرا فکت خسته شد؟
چرا مغزت سوراخ شد؟
ولی خدا خیرم بده قبوله
مرسی!

نادی چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:23 ب.ظ http://ashkemah.blogsky.com

در واقع هیچ کی نبود. یا که هر دو بود. اما یکی واسه خودش بود. اون یکی واسه دیگری بود. این طوریه که اونی که واسه خودشه کنار اونی که واسه خودش نیس نبوده. و اونی که واسه خودش نیس با وجود کسی که واسه خودشه بودنش بودن نیس.
زیادم پیچیده نیس. وقتی جای اونی که بود اونی برای خودش نبود اما بود باشی

بودن و برای خود نبودن یک چیزه
نبودن و بودن یکی دیگه رو گرفتن یک چیزه دیگه
اونی که نبود نبود
وقتی بودن اونی که بود رو می گرفت فقط فکر خودش بود

کاش هیچ کی نبود

فاطمه چهارشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ب.ظ http://30youngwoman.blogsky.com

کاش اونی که نبود و نیست، از اول نبود که اونی که بود و هست، می تونست زندگی کنه، نه اینکه همش نوشخوار گذشته رو بکنه

کاش اونی که بود و هست، یه دل سنگ داشت و یه روح سخت، که اینقدر آسیب پذیر نبود

کاش اونی که نبود و نیست، پبا اینکه نبود، ولی یه چیزی بود، پوچ نبود، هیچ نبود، اون وقت اونی که بود هم پوچ نبود، هیچ نبود


چرا من اینقدر این بود و نبود داغونم کرد؟

اولین باره که کسی دقیقا همون چیزی رو گرفته که من گفتم
بدون اینکه از ظن خودش رد کنه
یا شاید اولین باره که ظن من و یکی اینقدر یکی شده
جدی می گم کف کردم
راستی داغون نباش
به اونی که نبود بگو بیاد یه ذره هم اون داغون بشه!

فیتزکارالدو پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ق.ظ http://mohammadtabarsa.persianblog.ir

نابوده به کا خویش نابوده شدیم. مسئله اینست. بودن یا نبودن مسئله ای نیست

آخرش هم نفهمیدم مسئله چیه

یک ماما با چکمه های سفید پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ق.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

که با وجود تمام چیزهایی که بود

که این بودن هیچ وقت هیچ وقت

حق اونی که نبود نبود......این چند خط آخری خیلی دردناک بودن
دیگه فهمیدم که بودن و نبودن اصلا دست ما نیست...

شاید هم هست و تقصیر ماست
نمی دونم

غزاله پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:49 ب.ظ http://ms1.blogsky.com

سلام
قشنگ بود
مرسی

سلام عزیزم
خودت قشنگی
دلم برات تنگ شده

مترجم دردها پنج‌شنبه 13 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:38 ب.ظ http://fenap.blogsky.com

یک چیزی در مورد پست های تو هست که من خیلی می پسندم،عجیب خودت هستی.ادای کسی را در نمی آوری.مسیر نوشتن ات را خودت باز می کنی.من این نوشته ات را بیش از باقی دوست داشتم

یعنی اینقدر الان ذوق کردم که نمی دونم چی بگم
جدی می گم
تازه بادی که انداختم به غبغبم رو ندیدی!

غزاله جمعه 14 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:51 ب.ظ http://ms1.blogsky.com

وقت کردی یه سر به وبلاگ منم بزن

خدا منو مرگ بده

نازنین شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ http://www.chert-pert.blogsky.com/



سلام .. واقعا مهم ترین قسمتش اینه

"بودن و نبودن گاهی خیلی پیچیده بود"


اگه قرار باشه بودن این باشه .. نبودن رو ترجیح میدم

مگه دست خودمونه؟

فاطمه شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:22 ب.ظ http://30youngwoman.blogsky.com

اونی که نبود، از شدت پوچی هیچ جوری نمی تونه باشه .. اتفاقاً دقیقاً 1 ماهه که اونی که نبود، الان هست و من دارم زنده مانی می کنم .. چون زندگانی مال کسیه که بودنش مستقله نه وابسته

به قدری می دونم چی تو دلت داره می گذره که انگار تو دل خودم داره می گذره ... چرا اینقدر دیر من تو رو پیدا کردم و چه عالی که پیدات کردم

دقیقا
انگار یک جوری تعامل مخرب بین بودن و نبودن برقرار شده که نتیجه اش شده همین بدبختی که می بینی!

تو عزیز دلمی عزیزم
ماچ!

نازنین دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.chert-pert.blogsky.com/



اووممم ... حداقل کاری ک میتونیم بکنیم اینه که از بودن یه نفر دیگه تو این محیط جلوگیری کنیم


راستی دوستم آپم

نه دیگه درخواست شما امکان پذیر نمی باشد

فاطمه دوشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:33 ب.ظ http://30youngwoman.blogsky.com

تو ستون سمت چپ زیر عکسم توی قسمت منوی اصلی نوشته "تماس با من" از اونجا خصوصی می تونی پیام بدی

پس چرا مال من از این قرتی بازیا نداره

پیانیست سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:42 ب.ظ http://baharakmv2.blogsky.com

سلام.

سلام به روی ماهت

pink چهارشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ق.ظ

الان زمانه ی نبودن هاست

متاسفانه...

...................................................... شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:54 ق.ظ

آفرین

چی آفرین؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد