یلدا بودن یا نبودن

 

کارد می زنم به هندونه خونش در نمیاد 

زهره انار رو می ترکونم سفید شده از بی حالی 

چنگ می زنم به جون آجیل با خاک یکی شده 

شیرازه حافظ رو پر پر می کنم شاهد میاره که هیچ غزل تازه ای نداره 

پس چه جشنی در کار است؟ 

... 

چه دیر به یادم اوردم 

این جشن تمام شدنم خواهد بود  

 

 

  

 

دوستان دوست داشتم حتما امشب یه چیزی بگم 

منتهاش کلیه راهها به ذهنم مسدود می باشد  

و به هیچ وجه خوبیت ندارد کسی بگوید من لالم

در نتیجه این امر رجوع نمودیم به آپ یک سال پیش ، در چنین زمانی !  :

 

زندگیتون یلدایی نباشه 

یلداتون مبارک  

دسترسی محدود

حرف هایی بود که باید به خودم می زدم

خیلی سعی می کنم اما فکرم مشغول است

تو می دانی چرا هرچه خودم را می گیرم آزاد نمی شوم؟...


 




دوستان خیلی عزیزم

من خونه نت ندارم

الانم محل کارم هستم

نه می تونم کامنت ها رو جواب بدم نه می تونم بهتون سر بزنم

ولی می دونم که می دونید که دلم بسیار برایتان تنگ است

وسایل صحنه

درست مثل کلیدی شدم

که هرز می رود در تمام قفل های بی اندازه

و زنگ می زند ته جیب های کثیف و پر از غیر ضروریات

و گند می زند به استایل قلب نرم صورتی که از حلقه اش آویزان است

و خط می اندازد به تمام صافی های براق و خوشرنگ



کلیدی که غیر از چفت شدن و باز کردن

چیز دیگری را نشناخته و نمی فهمد


حالا از کجا بداند این ها همه بازی بود؟

که اوهم مثل بقیه فقط جزو وسایل صحنه بود؟

که اصلا دکوری بودن یعنی چه؟...






دوستان عزیزم

به یادتونم

هرچند نه وقتی هست نه حوصله ای نه اصلا اینترنتی!

اسباب کشی

از گلوی نوستالژی ام خون می چکد

لقمه بزرگتر از دهنی را نمی تواند ببلعد

از بس که خاطراتی که ساختم از عمری که کردم بیشتر است...


 عروسک هایی که این همه مادرشان بودم

یک باربی ، یکی که پستونک تو دهنش داشت ، یکی که یه بچه تو بغلش بود

 

کتاب داستان هایی که مثل دیکته تصحیح می کردم

قصه های خوب برای بچه های خوب ، دختر کبریت فروش ، توی ده شلمرود ، هرچی که خدا میدونست کی نوشته


چتری که دست گرفتنش بهم هویت مستقل می داد ، احساس بزرگی و هیجان 

کیف دستی که برای اولین بار از دستفروش خریدم ، چون چیزی نداشتم جامدادی ام را توش می تپوندم که پر باشه !


پیراهن های چین چینی که مادرم می دوخت ، هیجانش تا دوختش تموم شه 

...و همه چیزهای دیگری که دور انداختم


و تمام این خانه ... که یا من او را یا او من را دور انداخته است 



دوستان خفن در حال اسباب کشی هستیم 

امشب نت دارم 

از فردا کی خبر داره هان؟ 

دیگه همین دیگه ...