دسترسی محدود

حرف هایی بود که باید به خودم می زدم

خیلی سعی می کنم اما فکرم مشغول است

تو می دانی چرا هرچه خودم را می گیرم آزاد نمی شوم؟...


 




دوستان خیلی عزیزم

من خونه نت ندارم

الانم محل کارم هستم

نه می تونم کامنت ها رو جواب بدم نه می تونم بهتون سر بزنم

ولی می دونم که می دونید که دلم بسیار برایتان تنگ است

نظرات 5 + ارسال نظر
پیانیست دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:35 ب.ظ http://baharakmv21.blogsky.com

سلام. اومدی چه خوب کردی اومدی

کیمیا دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ب.ظ

من یکی کشته اون دوری و دوستی شمام... آماده برای پیشرفت......
ببینمت حتما سور په رایه زه ات میکنم

پرشکوه دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 10:21 ب.ظ http://parshkooh.persianblog.ir/

هر کجا هستی سلامت باشی انشاا... تو خونه اینترنت دار میشی تا بیشتر در ارتباط باشیم.

غزاله سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ http://blueskygirl.blogfa.com

سلام

چطوری؟

اشکال نداره که نمیتونی جواب بدی

بالاخره با نوشتن وب یکم از حالت باخبر میشیم

امام نقی (نق) سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:07 ب.ظ

روزی امام نقی به گراره (دختری که که بسیار خود را می گرفت) فرمود : شما نباید خودتان را بگیرید، و در حالی که لبخندی شیطانی بر لب داشت چشمکی زد و گفت یک نفر دیگر باید شما را بگیرد. نقل است آن دختر زیبا امام را با شمشیر به n فاکتوریل قسمت تقسیم کرد، در حالی که n داشت به سرعت به سمت بی نهایت میل می کرد و دقیقا معلوم نشد امام به چند قسمت تقسیم شدند. اما از روایات بر می آید که امام به قسمت های کاملا مساوی تقسیم شده و گراره عدالت را در این باب رعایت کرده است ;)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد