اسباب کشی

از گلوی نوستالژی ام خون می چکد

لقمه بزرگتر از دهنی را نمی تواند ببلعد

از بس که خاطراتی که ساختم از عمری که کردم بیشتر است...


 عروسک هایی که این همه مادرشان بودم

یک باربی ، یکی که پستونک تو دهنش داشت ، یکی که یه بچه تو بغلش بود

 

کتاب داستان هایی که مثل دیکته تصحیح می کردم

قصه های خوب برای بچه های خوب ، دختر کبریت فروش ، توی ده شلمرود ، هرچی که خدا میدونست کی نوشته


چتری که دست گرفتنش بهم هویت مستقل می داد ، احساس بزرگی و هیجان 

کیف دستی که برای اولین بار از دستفروش خریدم ، چون چیزی نداشتم جامدادی ام را توش می تپوندم که پر باشه !


پیراهن های چین چینی که مادرم می دوخت ، هیجانش تا دوختش تموم شه 

...و همه چیزهای دیگری که دور انداختم


و تمام این خانه ... که یا من او را یا او من را دور انداخته است 



دوستان خفن در حال اسباب کشی هستیم 

امشب نت دارم 

از فردا کی خبر داره هان؟ 

دیگه همین دیگه ...

نظرات 13 + ارسال نظر
ن . د. ا پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:46 ب.ظ http://bluesky1.persianblog.ir

یعنی دیگه نداریمت؟
کتاب های تو کتابهای منم بود. و عروسکها و خیلی چیزای دیگه . حالا من بزرگ شدم و تنها. دیگه عروسکی ندارم که در بغل بگیرم و به جای مادر براش لالایی بخونم. اون موقع میشد در کودکی مادر شد.

سلام عزیزم
من که شما ها رو دارم تو قلبم
شما هم به هکذا!
خود شیفتگی رو حال کردی!

مترجم دردها جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ق.ظ http://fenap.blogsky.com

بالاخره اسباب کشی کی تموم میشه؟

جایی می خوندم جزو چند تا کار پر استرس روزانه ست.امیدوارم ما هم هر چه زودتر از شر این خانه نکبتی مان خلاص شویم

سلام دوست جون
می تونی تو این ایام دعا کنی که ما هم اسباب کشیمون تموم شه!
ولله به خدا منم خسته شدم

پیانیست جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 ق.ظ http://baharakmv21.blogsky.com

نندازشون پشیمون میشی

پرشکوه جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:30 ب.ظ http://parshkooh.persianblog.ir/

خانه جدید مبارک پیشنهاد می کنم خاطراتت را از جای به جای دیگر ببر نریزشان دور.

خاطرات رو نمیشه از جایی به جای دیگه برد
خاطرات درست موقعی که فکرش هم نمی کنی میان و مچتو می گیرند
معلوم هم نیست از کجا

یک مامابا چکمه های سفید جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 08:48 ب.ظ http://newmidwife.blogsky.com/

خاطراتتو در یک کارتون مقوایی محکم بذار و روش بنویس شکستنی است با احتیاط حمل شود!!!
منتظرتم زود بیا

دلم بی نهایت برات تنگ شده دوست جون
راستی ولله ما که ندیدیم کسی به این برچسب های شکستنی اهمیتی بده

نازنین دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 06:33 ب.ظ http://zekipedia.net/

سلام ..
امیدوارم اسباب کشی زودتر تموم بشه و بتونی ب روال عادی برگردی

و این خونه ی نو یه عالمه اتفاقات خوب نو هم داشته باشه

سارا دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:56 ب.ظ

خیلی بده که دیگه نه من وقت دارم برات کامنت های بلندبالابذارم ونه تو وقت خوندنشونو داری.
خیلی بده که هی همه چی عوض می شه و نمی دونیم رو به زوال می ریم یا رو به ...
خونه جدید رو خونه ای خوش یمن برات آرزو می کنم. یادته چه قدر دوست داشتی که خونه تون رو عوض کنین! این هم عوض! خوبه دیگه!!

سلام عزیز دلم
خیلی بده که من نمی تونم بگم چقدر دلم برات تنگ شده


من که دربست گرفتم رو به زوال
تو اما امیدوارم سر از جای دیگه ای در بیاری

راستی مرسی بابت خونه
امیدوارم فقط عوض شده باشه نه عوضی!

مهدی پژوم سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:47 ق.ظ

سلام دوست...
منزل نو مبارک...

سلام
ممنون

معلم روستا پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:32 ب.ظ http://villageteacher.persianblog.ir

سلام
چند وقت پیش بود که به انباری خانه پدری سری و زدم و ساعت ها غرق شدم در همان نوستالوژی که می فرمایید.
من داشتن گذشته را بیشتر دوست دارم تا ترسیم آینده .به قول یکی از دوستان گذشته را دوست داریم چون نسبت به آن احاطه کامل داریم و از آینده می هراسیم چون نسبت به ان اطلاع چندانی نداریم.
به امید بازگشت شما به این دنیای مجازی.
درپناه حق

یعنی با تک تک حرفهاتون موافقم
نمی دونم بقیه چطوری اند
یا نمی دونم این اصلا خوبه یا بد
و اینکه اصولا گذشته من خیلی داغونه

ولی امان از این ترس از ناشناخته ها

نگارنده جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:28 ب.ظ http://30youngwoman.blogsky.com

سلام فیلسوف

چقدر اسباب کشی طولانی شده؟ نمیشه به یه نحوی به این هجرت پایان بدی؟

گلوی نوستالژی ما نسبت به نوشته های تو هم کم کم داره خونی میشه ..فکر طرفدار ها رو هم بکن

هرجا هستی خوش باشی ..آرزو می کنم شادی و امید و سلامتی هر روز همراهت باشه ....

سلام عزیز دلم
اینقدر دلم برات تنگ شده که اصلا هیچی نمی گم

غزاله شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:59 ب.ظ http://blueskygirl.blogfa.com

سلام

آره منم خوبم

خیلی دور شدی از دبستانمون و من

سلام عزیزم
نگو دلم خیلی گرفت

میله بدون پرچم یکشنبه 20 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:37 ب.ظ

سلام
دیر رسیدیم اسباب کشی تموم شده به سلامتی...
این خفن صفت دوستان بود یا جهت وصف اسباب کشی بود؟!

امام نقی (نق) سه‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ

نگرانتم، حالُ و حوصله ی حدیث گفتن ندارم جیران.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد