غر!

 

 

لب و لوچه آویزان 

شانه هایم افتاده  

چشم ها خسته    

سرم پارتی  

قلبم هشت سال جنگ تحمیلی 

پاهایم مورمور 

دستهایم کرخ    

جسمم ناتوان 

کارم ضایع 

روحیه ام داغان  

   

امیدم نا امید  

آرزوهایم برفنا  

چشم انداز آینده ام تاریک 

دورنمای گذشته ام شرم آور  

حالم ضدحال  

  

تصمیماتم کبری  

خودم ولی صغری 

اراده ام سست 

 همتم اسفناک  

رویاهایم نامربوط 

افکارم مازوخیستی  

خیالپردازی هایم سادیستی 

خواب هایم ترسناک   

 

خدایم جبار  

دنیایم بیمار

سرنوشتم گنگ 

پانوشتم سخت 

خودم بیخود... 

 

  

تازه فردا یعنی چهار ساعت دیگه باید پاشم برم شمال  

 

اگه غرق نشدم و خدا بخواد سه شنبه میام  

 

اگه غرق شدم و خدا نخواست هم که دیگه هیچی ...

 

فعلا خوش باشین تا ببینم چی پیش میاد!!!  

 

 

 

 

 

 

 

نظرات 12 + ارسال نظر
pink پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:59 ق.ظ

خدانکنه غرق بشی عزیزم
ساحل نجاتت میده



قربونت برم

چقدر هم زیبا بودی و ارام تو این چند روزه...

فاطیما پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:11 ق.ظ http://www.ngareha.blogfa.com

غرتو خیلی دوست داشتم خیلی...
پس با هم مسافریم البته من زودتر از تو برمیگردمو سنگرتو دارم!خوش باشی عزیزکم

سلام هم سنگر

چی شد من نبودم کجاهارو فتح کردی؟

پرشکوه پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://parshkooh.persianblog.ir/

خیلی غر نزن.
زندگی همینه با اینکه لج من رو هم در میاره.
بعد سفر خوش بگذره یه سری به من هم بزن
بعد مگه بعضی ها تو شمال غرق شدند که میای شمال.

آخخخخخ یادم نبود

دفعه بعد حتما خراب می شم رو سرت عزیزم

تازه من که خبر از آمار واقعی غرق شده ها ندارم

کچلک پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:12 ب.ظ

سفر بخیر.

عاقبتت بخیر

نادی جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:34 ب.ظ http://ashkemah.blogsky.com

چه تفاهمی.
من که اینقد با تو تفاهم دارم نمی بریم شمال؟

چرا عزیزم

میریم شمال دوتایی باهم غرق می شیم

وای چه شاعرانه

فاطمه شنبه 14 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:30 ق.ظ http://30youngwoman.blogsky.com/

بابا دمت گرم با این وضعیت زنده ای ..

من بودم تا الان یه بلایی سر خودم آورده بودم دوستم

ایشالا اونقدر خوش بگذره که وقتی برگشتی یه سفرنامه پر از شادی بنویسی

نه بابا وضعیت همه همینه

منتهی هنوز گرمیم نمی فهمیم

سفرنامه رو ولش کن ولی خوش گذشت جای همه هم خیلی خالی بود

بید مجنون یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 ب.ظ http://fenap.blogsky.com

حالا باید دید زمان سفرنامه نوشتن چه می نویسی

سفرنامه نمی نویسم

آخه سفرم اونقدی پربار نبود

غزاله دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ب.ظ http://ms1.blogsky.com

سلام

چطوری

شاید فردا بیام ببینمت

دیدی غرق نشدی

سلام قربونت برم

الان دقیقا فردا یعنی کی؟

محمدرضا دوشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ب.ظ http://www.hazion.blogfa.com

چرا من فکر میکردم برای این پست ت کامنت گذاشتم
خوشحالم بهت خوش گذشته...[گل][گل][گل][گل]

منم خوشحالم که تو خوشحالی!

غزاله سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ب.ظ http://ms1.blogsky.com

سلام
میخواسم امروز بیام سر کار
که نشد
ینی گیرای مامان نذاشت
اگه بخواد خونمو تصفیه کنه
درد داره

فیتزکارالدو چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:05 ق.ظ http://mohammadtabarsa.persianblog.ir

خوش بگذران و سخت نگیر.

خوشیم به خوشی شما

یک انسان شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:14 ب.ظ http://1ensaan.iblogger.org

خوب شد بعد اومدنت این پست رو خوندم... چون در غیر این صورت خطر سکته داشتم
آخه فیلم درباره الی رو تو همون روزایی که شما شمال بودید دیدم...

خدانکنه

حالا برهم نمی گشتم طوری نمی شد

شما درباره الی دیدی؟

الان مطمئنی حالت خوب باقی مونده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد